جهان در پارادایم فیزیک مدرن
مریم سعدی
بررسی تاریخ تطوّرعلم، گواه صدق این مدّعاست که هر دستاورد نوین علمی به ویژه در حیطه علم فیزیک، پیامدهای الهیاتی و فلسفی بسیاری را به دنبال داشته است. گذر از فیزیک کلاسیک به فیزیک مدرن نیز علاوه بر تغییر وتحوّل در نگره علمی مرسوم، پیامدهای ناگزیری را موجب گردیده است.
ظهور فیزیک کوانتمی(Quantum Physics) و نسبیّت اینشتین(Relativity) مرهون دستیابی فیزیکدانان به این مهم بود که قوانین حاکم بر فیزیک نیوتنی یا کلاسیک، تنها در مقیاسهای ماکروسکوپی و در سرعتهای پایین پاسخگو و تبیین کننده رفتار سیستم هستند و در مقیاسهای میکروسکوپی(زیراتمی) و سرعتهای بالا(نزدیک به سرعت نور)، دیگر اجسام از قوانین فیزیک کلاسیک پیروی نمیکنند.کشف این مهم به همراه موارد دیگر، به سیطره بلامنازع فیزیک نیوتنی پایان داد. در این راستا فیزیک کوانتم متولّی پاسخگویی به رفتار اجسام در مقیاسهای میکروسکوپی گردید و نسبیّت اینشتین نیز رفتار اجسام در سرعتهای بالا را تبیین نمود.
لذا دیرگاهی است که موجبیّت و قطعیّتِ حاکم بر فیزیک نیوتنی، جای خود را به عدمِ قطعیت کوانتمی سپرده و فیزیک کوانتم با ترسیم چشم اندازی نوین و متفاوت، قوانین حاکم بر فیزیک کلاسیک را به جدالی بیپایان و بیبدیل فرا خوانده است. نسبیّت اینشتین از جهانی سخن میراند که درآن اندازه جرم و طول و زمان بر اساس چهارچوب ومرجع اندازهگیری متفاوت است. قوانین ترمودینامیک نیز با تبیینِ افزایشِ روندِ بینظمی در جهان و در مقیاس کیهانی -که بسان سیستمی بسته تلقی میگردد- سیطره نظم کلان را به چالشی بیانتها فرا میخواند.
از سوی دیگر دین و خصوصا وحی، بهعنوان یکی از مهمترین منابع معرفتی خداباوران، همواره نقشی اساسی و تعیین کننده در نگرش و نوع معرفت به جهان پیرامون برعهده داشته است. در اینجا سخن از نسبت رابطه دو منبع معرفتی یعنی علم و دین است که هر دو نقشی ناگزیر و اجتنابناپذیر در هستیشناسی ایفاء مینمایند و لذا فیزیک مدرن با تبیینهای نوینی که از عالم ارائه مینماید، بیشک زمینهساز ترسیم چشماندازی نوین در رابطه میان علم و دین شده است.
در این راستا، تلاش نمودیم تا در هفت نوشتار پیش رو، به رابطه میان علم و دین در پارادایم فیزیک مدرن بپردازیم و چند برگ از هزاران صفحهای را که میتوان در این وادی به تحقیق و پژوهش پرداخت، به نظاره بنشینیم.
برگ اول مصاحبهای با جان پوکینگ هورن است که یکی از شناختهشدهترین نظریه پردازان مبحث علم و دین در دوران معاصر است. او در این مصاحبه به سوالات مختلفی پاسخ میدهد. از جمله تفاوت میان ایده او و الهیات پویشی، تبیین نگره مختار هورن یعنی وحدتگرایی دو وجهی، بررسی جوانبِ گذار از جهانشناسی نیوتنی به جهانشناسی اینشتینی و تبیین نگره خاص وی نسبت به عینیّت با تعریف واقعیت در قالب سطوح مختلف و توصیف حقیقت چند لایه ....، از جمله مواردی است که در این مصاحبه آمده است. اهمیت نگره پوکینگ هورن و نظریه پردازی او در این عرصه بهعنوان فیلسوف خداباور، به خودی خود متضمّن اختصاص مقاله بعدی به بررسی رابطه علم و دین از منظر وی گردید و لذا با تکیه بر شواهدی از فیزیک مدرن، برگ دیگری از این دفتر به بررسی توصیفی ایده هورن اختصاص یافت. توضیح نحوه رابطه خداوند با عالم از دریچه نگاه علمی مدرن، مطلب دیگری است که از منظر هورن بدان پرداخته شده است. اما در ادامه به بررسی مدل مکملیت پرداخته شده که همواره در بین مدلهای چهارگانهای که مشهورترین رویکردها به رابطه میان علم و دین به شمار میروند، از جایگاه خاصی برخوردار بوده است. لذا تبیین خاستگاه فیزیکی و کارآمدی این مدل و جایگاه آن در نگره دنیس الکسندر و حکمای نوصدرایی برگ دیگری است که به بررسی و توصیف گذارده شد. فرضیه علم دینی و الحادی، نقطه عطفی است که دانشمندان را به چالشی دیگر مبتنی بر اینکه پیش فرض اعتقادی یک دانشمند اعم از ایمان یا الحاد، نقشی ناگزیر و ایجاب کننده در برداشت و نظریهپردازی وی دارد، فرا میخواند. بررسی مدل پیشنهادی علم دینی با تکیه بر ظرفیتهای فیزیک مدرن، نوشتاری است که به تفصیل بدین مقوله پرداخته و نحوه تاثّرِ نتیجهگیری ِعلمی از پیش فرضِ اعتقادی را به شکلی مستدلّ تبیین نموده است. دستاوردهای فیزیک مدرن و چشم انداز نظریه کوانتم و نسبیّت اینشتین، با پررنگ نمودن نقش ذهن به تصوّرِ بازگشتِ سنّتِ ایدآلیسمی، قوّت بخشیدند. بررسی این امکان برگ دیگری از دفتر پیش رو است. بیتردید برداشت متداول از دین مشعر به نگاه رئالیستی است، لذا قوّت گرفتن سنّت ایدآلیسم فلسفی امکان سیطره تفسیرهای ناواقعگرایانه از دین را قوت میبخشد. در این نوشتار جوانب مختلف این مقوله، طرح و تبیین شده است. خلقت، مشیّت و تصادف کوانتمی، ترجمه مقالهای از توماس اف تریسی است. در این مقاله، مکانیزمهایِ ممکنِ تاثیرِ فعل الهی در عالم آن هم در چهارچوب فیزیک مدرن و با چشمانداز نظریه کوانتم به بحث و بررسی گستردهای گذارده شده است. سرانجام اینکه قانون دوم ترمودینامیک تبیین کننده علّت این مقوله گردیده که همواره یک تحوّل برگشت ناپذیر از نظم به سمت بی نظمی در پدیدههایی که در بین تعداد زیادی از ذرّات به وقوع میپیوندد، وجود دارد. لذا در نوشتار بعدی، به شبهه ردّ برهان نظم و متاثّر از آن وجود ناظم با تکیه بر اصل افزایش آنتروپی(بینظمی) در عالم پاسخ داده شده و نیز به اثبات مادی نبودنِ واجب متعال با مقدّمات علمی پرداخته شده است.
فرجام کلام آنکه در تلاشیم تا در چهارگانه علم و دین، به رابطه میان علم فیزیک، زیست شناسی(نظریه تکامل)، روانشناسی و اخترفیزیک با دین، در چهارچوب نظریات دانشمندان این عرصه بپردازیم و گفتمان میان دستاوردهای علمی معاصر و الهیات را به نظاره بنشینیم. دفتر پیش رو اولین دفتر از چهار دفتر مذکور است که به رابطه میان فیزیک مدرن و الهیات اختصاص یافته است.