حماسه‌ استقامت دریادلان ارتش مقابل متجاوزان

حماسه‌ استقامت دریادلان ارتش مقابل متجاوزان

29فروردین ۱۳۶۷ بعد از حملات متجاوزان آمریکایی به سکوهای نفتی رشادت، نصر و سلمان، دریادلان ارتش جمهوری اسلامی با ناوشکن‌های سهند و سبلان و ناوچه جوشن به جنگ نابرابر با نیروی دریایی آمریکا رفتند که به رغم شهادت جمعی از پرسنل نیروی دریایی، خاطره مقاومتی ماندگار در تاریخ مبارزات ارتش رقم خورد.

امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی درباره مقاومت جوانمردانه دریادلان ارتش در این حماسه می گوید: تنها درگیری مستقیم بین ایران و آمریکا همین درگیری است که حول موضوع سکوهای نفتی اتفاق افتاد. از آنجایی آمریکا نتوانسته بود در سایر عرصه ها به ویژه اسکورت کشتی های تجاری آن طور که باید و شاید اقدامی کند، لذا همه توانش را به کار گرفت و با موشک ، اژدر و هواپیما یورش خود را آغاز کرد. 

وی می افزاید: درست است که در این حماسه ناوشکن «سهند» مان غرق شد، «جوشن» مان غرق شد، «سبلان» مان آسیب جدی دید و شهدای زیادی تقدیم انقلاب شد، اما در واقع برای نیروی دریایی یک پیروزی بود. برخوردی که فرماندهان ناوشکن سهند یا جوشن با آمریکایی ها داشتند برای آنها واقعاً درس بود.

وی می افزاید: آنها ابتدا ، موشک هایشان را روی ناوهایمان قفل و اعلام کردند ما به هر طریق ممکن شما را می زنیم و هیچ راه نجاتی ندارید و تمام سیستم هایتان را از کار می اندازیم و بهتر است تسلیم شوید.

فرمانده نیروی دریایی تاکید می کند: تسلیم شدن نه به معنای این که دست ها را بالا ببرند، گفته بودند شما «آدم به دریا » بزنید. این اصطلاحی است که وقتی یک ناو می خواهد غرق شود، همه بپرند در آب. خب اگر ما «آدم به دریا » می زدیم، یعنی تسلیم شده ایم و هرچه شما می گوئید. ولی دریادلان ایران این آرزو را بر دل آمریکایی ها گذاشتند.آنها چند بار تاکید کردند که شما آدم به دریا بزنید. ولی جواب شنیدند که کور خوانده اید و ما تا آخر می ایستیم.

سیاری می افزاید: سامانه های نرم افزاری را هم با «جنگال» از کار انداخته بودند. ولی معروف است که آمریکایی ها گفته اند ما درس شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم. در حالی که ناوغرق می شد، او نشسته بود و هنوز رگبار می زد. چون سلاحش پدالی بود و او هنوز تیراندازی می کرد. می گویند ما شهامت را از تیربارچی ناوشکن سهند یاد گرفتیم که در حالی که داشت می رفت زیر آب و از بدنش خون می ریخت، هنوز به هواپیماها و بالگردهای آمریکا رگبار می زد.

یا جواب می دهند که فکر کرده اید ما تسلیم می شویم؟ ما همان هایی هستیم که شعارمان «هیهات منا الذله» است و تسلیم نمی شویم و با ناومان زیر آب می رویم. همین اتفاق هم افتاد و هرکسی که از «سهند» و «سبلان» و «جوشن» زنده مانده، موج انفجار او را به دریا پرت کرده است. وقتی موشک به یگان شناور اصابت می کرد، اگر در سطح بخورد، موج انفجار هر چیزی را پرت می کند و گاهی سلاح ها را از عرشه می کند.

اگر داخل هم بخورد که انفجار آنچنانی به وجود می آید. ولی هیچ یک از آن ها نه خودشان داخل آب پریدند و نه تسلیم شدند و تا آخرین لحظه به دفاع ادامه دادند. خیلی ها هم در خود ناو ماندند. چون ناو فلز است و وقتی موشک به آن اصابت می کند، بدنه ناو دفرمه می شود و درها هم به سختی باز می شوند.

این عملیات نیروی دریایی در ۲۹ فروردین ۶۷ یک درسی بود مثل عاشورا که در برابر استکبار می‌توان ایستاد اگرچه از بین می‌رویم. ولی شعارمان هیهات مناالذله است. ما به این افتخار می‌کنیم.

فرمانده نیروی دریایی تاکید

می کند: ما گاهی با خانواده شهدای همین عملیات بحث داریم که چرا در این باره حرفی گفته نمی‌شود؟ ما کاری که می‌توانیم کنیم این است که یک مراسم برگزار کنیم. این از نظر عقیدتی یک عملیات موفق است. یعنی ما به همه اعلام می کنیم که ای رزمندگان و سربازان! از تجهیزات دشمن نهراسید چون این حرف امام(ره) است که فرموده اند: ” ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد”. شما فکر می‌کنید استکبار از چه چیز ما می‌ترسد؟ از ناومان؟ از هواپیمایمان؟ نه، از آدم‌ها می‌ترسد، از فکر و عقیده می‌ترسد. از در صحنه بودن می‌ترسد. این درس و نمونه‌ای از عاشورا بود، اما چرا در هفته ارتش به آن نمی‌پردازند؟ مگر ما در همه عملیات‌هایمان زده‌ایم و برده‌ایم؟ نه، شهید داده‌ایم، هواپیما از دست داده‌ایم، تانک از دست داده‌ایم، جنگ است دیگر.

سیاری در ادامه می گوید: پرداختن به این موضوع باید از نگاه عقیدتی این باشد که ما درسی از عاشورا را پس داده‌ایم و می‌خواهیم همین را ادامه دهیم. یعنی با تجهیزات کم در برابر تجهیزات زیاد با نیروی عقیده بایستیم. احساس خود ما این است و به نظر من این یک عملیات موفق است به ویژه از نظر عقیدتی. تنها این نیست که بگوئیم ما زدیم غرق کردیم و امثالهم. نه، ما می‌گوئیم ما که توانستیم این گونه در برابر استکبار بایستیم و «نه » بگوئیم، یعنی درسی از عاشورا را پس داده‌ایم. هنوز هم کف دریا شهید داریم که در همان اتاق‌هایی هستند که مانده بودند و ما این جمله معروف را می‌گوئیم که این ها با خون سرخ خودشان آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس را گلگون کردند.

اعتراف آمریکایی ها به شهامت ناخدا مبارکی

ناخدا دوم جانباز نادر مبارکی یکی از بازماندگان ناوشکن سهند در نبرد نابرابر با نیروی دریایی آمریکا در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ است که آمریکایی ها هم به شهامتش اعتراف کرده اند. وی باز هم آمادگی خود برای دفاع از آب و خاک مملکت اسلامی در هر جایی که لازم باشد اعلام و تاکید می کند: «حتی یک هزارم ثانیه هم برای دفاع درنگ نمی کنم».وی درباره حماسه ماندگار نیروی دریایی ایران می گوید: ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷مصادف بود با نخستین روز ماه مبارک رمضان و همه کارکنان ناوشکن سهند روزه بودند . به ما ابلاغ شد برای انجام مأموریت آماده شویم. حدود ساعت ۱۳ و ۳۰ دقیقه فرمانده ناوشکن مأموریت را به طور واضح به ما ابلاغ کرد و گفت: به ما خبر دادند که ناو جوشن از منطقه دوم دریایی بوشهر در درگیری با ناوگان پنجم آمریکا منهدم و در دریا غرق شده است. ریشه این درگیری و تعرض آمریکا این بود که یک کشتی نفتی کویتی تحت اسکورت ناوهای آمریکا در برخورد با مین دریایی که آن را از طرف ایران

می دانستند خسارت زیادی دیده بود و آمریکایی ها برای فروکش کردن عصبانیت خود و وارد کردن ضربه متقابل به ایران ، اسکله های نفتی ما را مورد حمله قرار دادند و اسکله رشادت را هم به آتش کشیدند. از طرفی ناو جوشن که برای دفاع از اسکله و منابع نفتی ایران به منطقه رفته بود مورد تعرض و حمله ناوگان پنجم آمریکا قرار گرفته و غرق شده بود. همین توضیحات کافی بود تا حس انتقامجویی در دل بچه های ناو شعله ور شود. ساعت ۱۵ و ۴۵ دقیقه آمریکایی ها هواپیماهای خود را بالای سر ما فرستادند و اخطار ترک ناو دادند. آژیر محل جنگ به صدا در آمد و من پشت سلاح ۲۰ میلی متری اورلیکن قرار گرفتم و توانستیم یکی از هواپیماهای آمریکایی را متواری کنیم.

من یک بالگرد آمریکایی را زدم که دو خلبان آن غرق شدند. تا آخرین گلوله، من و شهید صفرزایی که او هم پشت سلاح ۳۵ میلیمتری بود از ناوشکن دفاع کردیم و علیه آمریکایی ها جنگیدیم.

با این که بر اثر اصابت ترکش خون زیادی از من رفته و به چند متری سلاح پرتاب شده بودم، ولی باز هم خودم را به سلاح رساندم و به تیراندازی ادامه دادم اما دفعه آخر، سلاحم با اصابت گلوله دشمن از کار افتاد و آنجا بود که غروب آفتاب را در یک سو و در سویی دیگر افول غم انگیز سهند را به چشمانم دیدم.

وی می افزاید: یکی از بچه ها تخته ای را روی آب انداخته بود. من یک طرف بودم و او یک سوی تخته. چند متری از ناو دور شدیم که هواپیمای آمریکایی راکتی را پرتاب کرد و او شهید شد. تن پاک «بهزاد قناد» غرق خون شده بود. با دستم تخته را روی آب می کشیدم؛ حدود ۲۰۰- ۳۰۰ متری از ناو دور شده بودیم که تن پاک «بهزاد قناد» را با جلیقه نجات روی آب رها کردم. این صحنه ها هیچ وقت از یادم

نمی رود. انگار که ملکه ذهنم شده باشد. آنها بهترین عزیزانم بودند.

ناخدا مبارکی می افزاید: بیش از ۵۰ نفر از بچه ها مفقود الجسد هستند و ۷ نفرشان از جمله بهزاد قناد پیکرشان پیدا شد. شاید خیلی هایشان زنده بودند و غرق شدند.

عزتی که جاودانه می ماند

ناخدا سوم جانباز ۶۵ درصد احمد کریم زاده از بازماندگان ناو همیشه جاوید جوشن هم می گوید:

هدف استکبار جهانی از اقدام ناجوانمردانه در ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ کاملا تبلیغاتی بود یعنی آنها می خواستند

جوشن را به اسارت بگیرند اما غیرت، شرف و عزت کارکنان این ناو سبب شد تا پای جان در برابر حملات نابرابر آمریکا بایستند و ناو را ترک نکنند. وی می افزاید: شهید زارع نعمتی فرمانده دوم ناو از همان صبح درحال انجام وظیفه بود. اوج فعالیت ایشان با دیدن نخستین ناو امریکا و اعلام محل جنگ قبل ازاخطار آنها شروع شد و درساعت ۱۲ و ۲۰ دقیقه ( پس از آن که احمدرضا کریم زاده دیده بان ناو فریاد زد: موشک ) آخرین دستورش را که شلیک با تمام قوا به سمت دو فروند هلیکوپترو ناو شلیک کننده موشک بود، صادرکرد. چند ثانیه بعد از اصابت موشک آنها ،

پیکرغرقه به خون و بی جانش را در فاصله یکی دو متری خود دیدم که به طور نشسته به دیواره عرشه پرچم تکیه زده و آرام گرفته بود . در این هنگام ناو هم آرام گرفت، گویی نبض هردو باهم از حرکت ایستاد و درساعت ۱۳ در آغوش هم و در اعماق خلیج نیلگون همیشه فارس آرامش ابدی یافتند.ناخدا کریم زاده تاکید می کند: اگر امروز هم چنین حادثه ای رخ دهد به رغم همه مشکلات جسمانی ام باز هم دفاع می کنم و به جوانان عزیز هم تاکید می کنم که باید تا پای جان ایستاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.