یادآوری برگی کوچک از تاریخ زرین هشت ساله دفاع مقدس، بازگوکننده مجد،عظمت و غرور ملی مردم کشورمان است.
نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به شهادت تاریخ، طی سالهای پر شکوه دفاع مقدس، لیاقت و شایستگی خود را در حفظ حاکمیت نظام و اعمال اقتدار با انجام ماموریتهای تاکتیکی، استراتژیکی و برتری هوایی بر حریم هوایی کشور به اثبات رسانده است.
مأموریتهای تاکتیکی نیروی هوایی ارتش در دوران دفاع مقدس شامل انهدام نیروی هوایی دشمن، تهیه آتش پشتیبانی هوایی برای نیروهای رزمنده زمینی ، جمع آوری اطلاعات الکترونیکی و عکس برداری هوایی و تامین آسمان منطقه عملیات و دفاع موشکی صحنه نبرد و … بوده است.
مأموریتهای استراتژیکی نیروی هوایی ارتش در دوران دفاع مقدس شامل مأموریتهای میشد که ماشین جنگی دشمن را متوقف و یا دچار اختلال و پشتیبانی دشمن از نیروهای سطحی خودش را با مشکل روبرو میکرد. مانند انهدام پایگاههای هوایی نظامی که سبب انهدام هواپیماها و کاهش تولید سورتی پرواز هواپیماهای دشمن میشد، انهدام پالایشگاههای دشمن که از تولید فرآوردههای نفتی مانند سوخت هواپیماها، روغنهای هیدرولیک ، سوخت تانکها و نفربرها و خودروها و ادوات مهندسی رزمی کاسته میشد، انهدام تلمبه خانهها که سبب میشد مراکز تولید ارز و دلار و اقتصاد دشمن تضعیف شود و جبهه و توان نظامی دشمن هم به شدت تحت تأثیر قرار گیرد.
تجاوز رژیم بعثی عراق به خاک میهن عزیزمان آغاز شده بود و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در یکم مهر ماه سال ۱۳۵۹ و فقط یک روز بعد از شروع جنگ، ضربه ای کاری به نیروی هوایی عراق وارد کرد که طی آن ۱۴۰ فروند از شکاری بمب افکن های نیروی هوایی در عملیاتی به نام ” کمان ۹۹ ” اکثر پایگاه های هوایی عراق را بجز پایگاه الولید، بمباران کردند.
چند ماهی از جنگ می گذشت. در این هنگام دولت بعثی صدام در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمی کرد روزی در آن گرفتار شود. نیروی هوایی ایران که صدام حسین در شامگاه ۳۱ شهریور ۵۹ از نابودی کامل آن سخن گفته بود، دست به کارهای بزرگی زد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشم بعثی ها گرفت. در شرایطی که عراقی ها به ضعف نیروی هوایی خود در برابر نیروی هوایی قدرتمند ما پی برده بودند، طبق معمول همیشه دست به دامن همپیمانان خود شدند و آنها هم با نشان دادن چراغ سبز،
خواسته های آنان را برآورده کردند.
یکی از این خواسته ها تقویت نیروی هوایی عراق بود که بر این اساس کشور فرانسه قراردادی با عراق منعقد کرد که بر اساس آن، جنگنده های پیش رفته میراژ را تحویل آنها بدهد.
در این زمان، شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق می توانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که همانا اشغال آبادان بود، برسند. در همین هنگام عراقی ها که هنوز خاطره حمله ۱۴۰ فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد. لذا تصمیم گرفتند که همه هواپیماهای اصلی خود را به نقطهای منتقل کنند که هیچ اسکادران از جان گذشته ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. پس با هماهنگی ها لازم، عراق در ۲۱ دی ۱۳۵۹ بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن “اچ ۳″ می گفتند و از پدافند قدرتمندی هم برخوردار بود. در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شرح بود:
«من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند .»
چندی بعد عوامل و سرویسهای اطلاعاتی و مبادی ذیربط کشورمان که مسئول جمعآوری اطلاعات ازفعل و انفعالات نیروی هوایی دشمن بودند، متوجه شدند که رژیم بعثی صدام به علت برتری جنگهای هوایی ایران در شش ماهه نخست جنگ، تعداد زیادی از انواع هواپیما، بالگرد و سیستم های راداری راهبردی و استراتژیک خود را برای درامان ماندن از حملات بی امان و شدید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی از پایگاه و مناطق دیگر جمع آوری وبه مجموعه پایگاههای هوایی الولید (اچ – ۳) که چند هزار کیلومتر از پایگاههای نظامی ایران فاصله داشت و تقریبا دور از دسترس ایران و واقع در مرزهای غربی عراق و مجاور کشور اردن گسترش داده است.
شهید سرلشکر خلبان جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی، در ۱۵ بهمن سال ۵۹ در جلسه فرمانده هان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح کرد که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرحهای نیروی هوایی با انتخاب بهترین افسران با تجربه و با استعداد و متعهد شروع به بررسی و تجزیه و تحلیل راهکارهای موجود کرد و در این باره سرهنگ ایزدستا، هوشیار و قیدیان در آن نقش عمدهای را ایفا کردند که به دلایل و ملاحظات حفاظتی و امنیتی پس از مدتی این کار را غیر ممکن قلمداد کردند و اجرای طرح منتفی اعلام شد ولی کار بر روی طرح عملیاتی به طور سری ادامه یافت.
مرحوم سرتیپ خلبان بهرام هوشیار در این باره طرحی را آماده و به طور محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که بر اساس آن قرار ۱۰ فروند فانتوم مسلح، ۸ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن هم در هنگام ورود فانتومها به خاک عراق ۲ فروند اف ۵ به کرکوک حمله کنند.
شهید فکوری سپس سرهنگ خلبان فرج الله براتپور را که از معاونان عملیات یکی از
پایگاههای هوایی بود، احضار و اجرای ماموریتی سری، مهم و حیاتی را به وی ابلاغ و تاکید کرد که شخصا فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.
عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله غافلگیرانه از طرف ایران برای دشمن منتفی و غیرممکن انگاشته میشد اما افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند.
فاصله هدف حدود سه برابر حداکثر برد هواپیماهای شکاری بمب افکن ایرانی بود که بتوان به راحتی اهداف را بمباران کرد و به سلامت و امنیت به پایگاه خودی بازگشت. به همین علت برای گروه طراحان این عملیات کار بسیار دشواری بود که این طرح شگفت انگیز و فوق العاده را اجرا کنند. لذا در نخستین گام اجرای ماموریت به یک طراحی دقیق و منسجم و بی نظیر و بی عیب ونقص نیازمند بود. در ادامه چندین طرح پیاده و تمرینات دقیقی اجرا شد تا این که در سومین مرحله طرح قابلیت اجرایی آن محرز شد.
پس ازطراحی و بررسیهای لازم و کسب آمادگیهای اولیه گروه طرحریز عملیات در معاونت عملیات نیروی هوایی زمان انجام ماموریت را ۱۵ فروردین ماه ۱۳۶۰ تعیین کردند. در این طرح مقرر شد عملیات در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن و به موازات مرزهای عراق با ترکیه و سوریه انجام گیرد و انواع هواپیماهای شکاری– بمب افکن، شکاری–رهگیر، پست فرماندهی پرنده وهواپیمای سوخترسان حضور داشته باشند و همزمان چندین عملیات تاکتیکی و بمباران ایذایی و نفوذی توسط هواپیماهای «F-5»با اهدافی مشخص برای جلب توجه دشمن همزمان با عملیات اصلی به اجرا درآید. پایگاه همدان نقش اصلی را در این عملیات بر عهده داشت و ۱۰ فروند هواپیمای «F-4» (۸ فروند اصلی و۲ فروند رزرو) را با حداکثر مهمات آماده عملیات کرد. فرماندهی پایگاه همدان از چند روز قبل سورتیهای پروازی پایگاه را به قدری افزایش داد که در روز موعود اگر تعداد زیادی هواپیما از این پایگاه به پرواز درآیند دشمن را زیاد حساس نکند.همچنین در طول این مدت تعدادی عملیات بمباران هوایی مستقل و پشتیبانی از نیروهای رزمنده سطحی انجام شد تا برای دشمن، نقش فریب از عملیات اصلی را ایفا کند.
در این عملیات باید با چهارنوبت سوختگیری هوایی، دو مرحله در داخل خاک ایران و بر فراز دریاچه ارومیه ( یک مرحله قبل از خروج جنگنده ها از مرز ایران و یک مرحله بعد از انجام عملیات) و دو مرحله در ارتفاعات نوار مرزی عراق با کشور سوریه (یک مرحله قبل از رسیدن به هدف و یک مرحله پس از اجرای عملیات) انجام می شد.
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعات اولیه بامداد ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بی درنگ جلسه توجیهی انجام شد و همه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای آنها تشریح و قرار شد که فانتوم ها به دودسته چهار فروندی تقسیم شوند. لیدر یکی از دسته ها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرهنگ فرهادپور بودند.
در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد که همه اعلام آمادگی کردند.
پس از انجام فریضه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد .
خلبانان هر جنگنده محاسبات مربوط به طی مسیر، وضع سوخت و نحوه سوختگیری در موقعیت های مختلف و مسلح کردن مهمات و… مرور کردند. توجیه پرواز انجام گرفت و ملزومات پروازهای عملیاتی برون مرزی در اختیار هر خلبان قرار گرفت (دینار عراقی و دلار) تا اگراحیاناً در خاک دشمن دچار شرایط اضطراری شدند و هواپیما را ترک کردند، بتوانند در صورت امکان حوائج اولیه خود را رفع کنند و خود را نجات دهند.
چند روز قبل از عملیات طبق یک برنامه حساب شده دو فروند هواپیمای«بوئینگ- ۷۴۷» که قرار بود نقش سوخترسان را در مرحله دوم و سوم داشته باشند به فرودگاه دمشق سوریه اعزام شدند. آنها ماموریت داشتند در روز موعود به بهانه اشکال فنی که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است، از مسیر بین المللی خارج شوندو به محل مورد نظر بروند و پس از سوخترسانی ، دوباره وارد مسیر بین المللی شوند.
حدود ساعت۶ و ۳۰ دقیقه ۱۵ فروند ۱۳۶۰، ۱۰ فروند هواپیمای «F-4» با حداکثر مهمات باند پایگاه سوم همدان را ترک و به طرف دریاچه ارومیه پرواز کردند. آنها در ارتفاع پست از دو فروند هواپیمای تانکر سوخت رسان «بوئینگ-۷۰۷» که از فرودگاه مهرآباد اعزام شده بودند، سوخت گرفتند و به این ترتیب نخستین مرحله سوختگیری در حمایت و حراست هواپیماهای شکاری
« F-5» و «F-14»با موفقیت کامل بعد از گذشت ۲۰ دقیقه انجام شد. سپس فانتومها به سمت مرز پرواز کردند. بعد از سوختگیری کامل همه جنگندهها، به دو فروند هواپیمای سوخترسان «بوئینگ-۷۴۷»مستقر در سوریه اعلام شد که مجوز پرواز خود را از فرودگاه دمشق بگیرند و برابر برنامه به سوی شمال شرق سوریه پرواز کنند.
دو دسته ۴فروندی هواپیمای « F-4» از مرز ایران خارج شدند و در نقطه مرزی در شمال شرق سوریه با عراق مرحله دوم سوختگیری با موفقیت به اجرا درآمد و هواپیماها به سوی اهداف ادامه مسیر دادند.